پنج شنبه 24 آذر 1384 ساعت 17:30 عاشق شدم تا همیشه
بایگانی

۲۹۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بانوی اردیبهشت» ثبت شده است

ای یار مرا ببخش ، منی که همان مجرم چشمهای خیست
می باشم مرا ببخش....

مرا ببخش ای یار مهربان و بخشنده ام....

میدانم که دیگر طاقت اینهمه عذاب و شکنجه های عشق
مرا نداری ، میدانم

 میدانم از من خسته و دلشکسته ای
 به من فرصتی دوباره بده و
مرا ببخش.....

اگرچه بارها مرا بخشیده ای و بارها مرا شرمنده
خودت کرده ای برای آخرین بار نیز به

من فرصت بده و مرا ببخش......

عزیزم شرمنده ام ، شرمنده آن قلب مهربانت ، آن
احساس پاکت ، آن عشق بی گناهت می باشم.... به خدا شرمنده ام.......

میدانم که لیاقت آن قلب مهربان و عاشق و پاک تو را
ندارم ، میدانم که قلب شکسته من نیز بی ارزش تر از آن است که نزد تو بماند....

میدانم از من سرد و خسته شده ای ... مرا ببخش و
مثل گذشته مرا دوست داشته
باش عزیزم.........

مثل گذشته با درد دلهای عاشقانه ات مرا آرام
کن..... عزیزم به خدا شرمنده آن قلب
 مهربانت میباشم... مرا ببخش.......

میدانم که دیگر هر چه برایت از عشق مینویسم مثل
گذشته  برایت معنایی ندارد ، و همه و همه در خیالت تنها یک رویا و افسانه و یک
دروغ می باشد....

میدانم که از اشکهایم بیذاری......ای یار مرا ببخش....

گناه خود را میپذیرم ....... و با شرمندگی برای
چندمین بار میگویم که مرا ببخش...

قلب شکسته ات را دوباره به من بازگردان تا با
احساس پر از عشق نزد خود بگیرم

در مقابل آن سجده  میکنم و با فریاد به آن میگویم
که مرا ببخش.........

 دلم میخواهد باز به همان دوران شیرین عاشقی مان باز گردی و گذشته
تلخ و اشتباه مرا فراموش کنی و مرا از ته دل ببخشی.....

میدانم که قلبت مهربان است و میدانم احساسات قلبت مثل چشمه پاک و زلال است

پس به آن قلب مهربان و احساس پاکت قسم میدهم که مرا ببخشی
                               
....... مرا ببخش..... مرا ببخش.... مرا ببخش........

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۸۹ ، ۱۸:۱۲
محمد ...

به یاد تو این لحظه را می گزرانم

نمیدانم چه بر سرم می آمد اگر نبودی

ارامشم از تو ست بهار زندگی من

دوستت دارم

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۸۹ ، ۱۷:۳۷
محمد ...

نازنینم دلتنگ چشمهایت هستم

دلتنگ قدم زدن با تو

دل تنگ دوستت دارم هایت

می دانی راستش را بگویم خیلی وقت است عاشق عاشق شده ام

دیر زمانی است نازنینم

وقتی نگاهت را دیدم برای اولین بار آرام شدم و برای اولین بار عاشق

دوستت دارم مهتاب شبهای من و افتاب زندگانی من

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۸۹ ، ۱۷:۴۴
محمد ...

نازنینم

میدانم میدانی رویای منی

میدانم میدانی دوستت دارم

عشق من قلبم به یاد تو میتپد

بخند و قفل قلبم را بگشا

دوستت دارم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۸۹ ، ۱۸:۵۶
محمد ...

بوی بهشت میشنوم از صدای تو

نازکتر از گل است گل گونه های تو

ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من

ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو

ای صورت تو آیه و آیینه ی خدا

حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو

صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر

آورده ام که فرش کنم زیر پای تو

رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام

تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو

چیزی عزیزتر از تمام دلم نبود

ای پاره ی تنم که بریزم به پای تو

امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من

فردا عصای خستگی ام شانه های تو

در خاک هم دلم به هوای تو می تپد

چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو

همبازیان خواب تو خیل فرشتگان

آواز آسمانیشان لای لای تو

بگذار با تو عالم خود را عوض کنم:

یک لحظه تو به جای من و من به جای تو

این حالو عالمی که تو داری برای من

دار و ندار و جان و دل من برای تو!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۸۹ ، ۱۹:۲۶
محمد ...

اگرچه جای دل دریای خون در سینه دارم

ولی در عشق تو دریایی از دل کم میارم

اگر چه روبه رویی مثل ایینه با من

ولی چشمام بسم نیست برای سیر دیدن

نه یک دل نه هزار دل

همه دل های عالم

همه دل هارو میخوام که عاشق تو باشم.....

تویی عاشق تر از عشق

تویی شعر مجلل

تو قاب قصه از تو

سحر گم کرده شبنم

میخوام تو رو ببینم

نه یک بار نه صد بار

به تعداد نفسهام

برای دیدن تو

نه یک چشم نه صد چشم همه چشمارو میخوام

تو رو باید مثه گل نوازش کردو بوسید

با هر چی چشم تو دنیاست فقط باید تورو دید

تو رو باید مثل ماه رو قله ها نگاه کرد

با هر چی لب تو دنیاست

تو رو باید صدا کرددددددددددددددد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۸۹ ، ۰۷:۵۲
محمد ...

من بد بودم اما بدی نبودم نازنینم
برای تو قلبم میتپد
دوستت دارم
نگار من حالا پشیمانم
برگرد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۸۹ ، ۱۹:۰۱
محمد ...

اشتی کن با من ای زیبای من
ای فدای تو همه دنیای من
بی نگاه تو جهانم تیره است
با صدایت روشنی ده جان من

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۸۹ ، ۱۸:۳۱
محمد ...

محبوبم،ای همه ی وجودم را به تسخیرخوددرآورده،آن هنگام که باتوام چنگ دلم خوش آهنگ ترین لحظات عمرم رامی نوازد،به مانند بوی خاک باران گرفته ای زیبای من،عطرتنت چون گلهای

محمدی مستم می کند ونوازش دستانت رامی ستایم که نرم ترازابرهای آسمان است،بامن

ازعشق ومستی سخن بگوی،خیره شدن درچشمهایت را دوست دارم که آینه ی تمام نمای

وجودم است تورا به اندازه ی وجودت دوست دارم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۸۹ ، ۱۱:۲۸
محمد ...

تو اگر باز کنی پنجره ی سمت دلت

 

میتوان گفت که من چلچله ی لال توام

 

مثل یک پوپک سرمازده دربارش برف

 

سخت محتاج به گرمای پروبال توام...!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۸۹ ، ۱۱:۰۷
محمد ...