سه نقطه های تو گاهی هزار واژه ومن
هنوز در تب یک نقطه از لبت بی تاب
همیشه معنی صد اضطراب ... من، بی تو
همیشه دیدن بی پرده ی شما در خواب
کجاست آنکه ز من آتشی بگیراند
بسازد از تن من قطعه قطعه های مذاب
و یا حضور تو را قصّه قصّه ، فصل به فصل...
بخواند از تو غزل های نابِ بی پایاب
خدا کند که غزلهای آخرم باشد
خدا کند که شوم در غمت خراب،خراب
بیا... تمام کن این انتظار را در من
بدون شرح و سه نقطه ... پر از حکایت ناب
می سوزد وجودم از شعله های عشق تو زیبای من
تو تفسیر تمام آیه های عشقی
دوستت دارم
بیار سرمه و بر چشم های ماه بکش
دمی در آینه خود را ببین و آه بکش
بعید نیست به سوی تو قبله برگردد
تمام مجتهدان را به اشتباه بکش
همین که زنگ زدم /باز کن/ دو دستت را
مرا ازین همه باران به سرپناه بکش
به صرف بوسه ی لب سوز میهمانت را
کنار پنجره تا میز صبحگاه بکش
امشب دلم برای تو تکثیر می شود
در این غزل که نام تو تفسیر می شود
در شعرهای حضرت حافظ پیاله ای ست
از آن به چشم های تو تعبیر می شود
وقتی خدا میان نگاهت نشسته است
خیلی عجیب نیست که تکبیر می شود
ذکر مدام و ورد لبم ، آسمانی ام
خورشید در نگاه تو تصویر می شود
باید تمام عمر برایت بغل شوم
باید تمام عمر … بیا ! دیر می شود
هر روز بوسه های مکرر ، ولی بگو
دل از شراب سیب مگر سیر می شود ؟!
سخت است از تو شعر بگویم امید من
این دل به پای قافیه ها پیر می شود
تا زنده ام برای تو می گویم از خودم
از شاعری که بی تو زمینگیر می شود
دوستت دارم
به خاطر همه بیست و چهارم ها از چشم هایت سپاسگزارم
تمام عشق های عالم تقدیم تو باد