از همه خوشگلا سره گل من
از همه خوشگلا سره گل من
یک شب گرم و تب آلـــــــــود
آمدی از شهــــــر بـــــــــــاران
ناگهان از هر جـــــــــــــــــوانه
گل برآمد چون بهـــــــــــــاران
ای تـــــــو از نسل بهـــــــاران
ای امیـــــــــــــد سبـــزه زاران
ای صدایت پاک و معصـــــــوم
چون سرود چشمه ســــاران
ای نگـاه تو همیشـــــــــــــــه
مثل دریــــــا بی کــــــــــــرانه
ای بلنـد گیســــــــــــــــــوانت
خوش درین شعـر شبـــــــانه
ای که نامت در زمــــــــــــــانه
گشته در خوبی فســــــــــانه
کـــــــرده اینــــک دردل مـــــن
آتش عشــــــــق تو خــــــــانه
ای که نــــــــــــامت بر لب من
معنی خـــــوب ســـــــــــرودن
خوش درین ایـــــــــــام عمرم
لحظه های با تـــــــــــــو بودن
من به تو علاقه مندم دوست دارم با تو بخندم
دوست دارم که این چشامو با تو رو دنیا ببندم
من شبا ستاره ها رو توی چشمات می شمارم
خودمو به دست گریه روی شونت می سپارم
گریه هام از سر شوقه شوق این احساس زیبا
دلخوشی به با تو بودن کارمه هر شب همین جا
دوست دارم هر جا که میری با تو باشم هم قدم شم
دوست ندارم که یه لحظه از تو دنیای تو کم شم
من به تو علاقه مندم دوست دارم با تو بخندم
بر من بتاب و شهر دلم را خراب کن
اندیشه های پوچ سرم را سراب کن
----
بر گیسوان رنگ طلایت بزن تو چنگ
زر ریز و لحظه لحظه زمان را تو خواب کن
---
میخواهمت مثال تمنای یک کویر
برمن ببار و شهر دلم را مجاب کن
---
ازدوری تو عاطفه ام سنگ می شود
سویم بیا و سنگی روحم تو اب کن
---
مستی چشم های منم رو به اخر است
انگور چشمهای خمارت ، شراب کن
---
جامی بریز و هستی این چاک جامه را
در دم به لحظه ای تو نگارم خراب کن
سلام عشقم
من اینجام
اینجام تا بگم خیلی دوست دارم
اینجام تا بگه هرچند واسه سمینارم چند روز اصلا پیدام نبود اما فراموشت نکردم
خودتم میدونی
اینجام تا بگم دوست دارم
اینجام عزیزم
و دارم لحظه شماری می کنم که بیام و بریم بیرون
بریم شام بخوریم
امشب دلم گرفته
باور کن دلم می خواد بیام کنارت
دلم می خواد بریم بیرون
نه تعارفه نه حرف الکی
.
.
.
دوباره سلام عشقم
دوباره دوست دارم عشقم
دوباره دلم تنگ شده عشقم
دوباره دلم تنگ شده
راستی برات شعرم گفتم
نوشتم رویه کاغد
مینویسم برات
مینویسم
دوست دارم بر شبم مهمان شوی
بر کویر تشنه چون باران شوی
دوست دارم تا شب و روزم شوی
نغمه ی این ساز پر سوزم شوی
دوست دارم خانه ای سازم ز نور
نام تو بر سردرش زیبا ز دور
دوست دارم چهره ات خندان کنم
گریه های خویش را پنهان کنم
دوست دارم بال پروازم شوی
لحظه ی پایان و آغازم شوی
دوست دارم ناله ی دل سر دهم
یا به روی شانه هایت سر نهم
دوست دارم لحظه را ویران کنم
غم ، میان سینه ام زندان کنم
دوست دارم تا ابد یادت کنم
با صدایی خسته فریادت کنم
دوست دارم با تو باشم هر زمان
گر تو باشی،من نبارم بی امان
مهدیه از ته دلم دوست دارم
از ته ته ته دلم