پنج شنبه 24 آذر 1384 ساعت 17:30 عاشق شدم تا همیشه

دوشنبه, ۱۴ دی ۱۳۸۸، ۰۴:۴۲ ق.ظ

عشق من

آرامشم را مدیون چشمهای اسمانی توام!

وقتی  از لحظه های تکراری و سرد زندگی خسته می شوم

یاد تو دوباره آن لحظه های ناب را به خاطرم می آورد و من لبریز از خوشی می شوم

حس غریبی است نازنینم اما ، آرامشی عجیب به من می دهی حسی زیبا و ماندگار

دوستت دارم



نوشته شده توسط محمد ...
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
پنج شنبه 24 آذر 1384 ساعت 17:30 عاشق شدم تا همیشه
بایگانی

عشق من

دوشنبه, ۱۴ دی ۱۳۸۸، ۰۴:۴۲ ق.ظ

آرامشم را مدیون چشمهای اسمانی توام!

وقتی  از لحظه های تکراری و سرد زندگی خسته می شوم

یاد تو دوباره آن لحظه های ناب را به خاطرم می آورد و من لبریز از خوشی می شوم

حس غریبی است نازنینم اما ، آرامشی عجیب به من می دهی حسی زیبا و ماندگار

دوستت دارم

نظرات  (۹)

۱۳ دی ۸۸ ، ۲۲:۲۹ آریا فرمانروای تنهایی
سلام محمد جان . خوبی داداش؟این نظرها چیه ؟ شرمنده میکنی مارو داداشراستیکلاه الف آسمان رو نذاشتی . درستش کن!از اهمیتت به وب هم ممنونموفق و البته عشقی پایدار داشته باشییا علی
از دیدن وبلاگت دلم لرزید. واقعاَ حس عجیبی پدید آمد.عشقت پایدار
۱۴ دی ۸۸ ، ۲۲:۰۲ مامان محمد حسین
سلام و روز خوش، وای چقدر اینجا شعرهای خوشگل و احساسات زیبا هست هر چند دقیق نمیدونم چه خبره ولی حتماً استفاده میکنم از موضوعات و شعرهای زیباتون و یه جورایی شباهتی بین وبلاگامون هست که من برای دو عشق مینویسم همسرم و فرزندم،عشقتان پایدار و پر از لحظات خوش و بیاد ماندنی راستی مرسی که بمون سر زدید
سلام,خوش به حال آن بانویی که شما اینقدر دوستش دارید ....باور نمی کنی اما منم یه محمدی داشتم که ادعا می کرد من بانویی هستم که عاشقانه دوستش داره اما این فقط یه بلوف گنده بود.... من برای شما دعا می کنم که برای اون بانوی اردیبهشتی همیشگی باشید!!
پاسخ:
بارها گفته ام این خود ما هستیم که زندگی را جوری ساختیم . عاشقی را طوری پرداختیم که باورمان نمیشود هنوز قلبی هست که جرئت  عاشق شدن و ماندن بروی عشق را دارد آری اینقدر بدی کردیم ما انسانها که خوبی رویایی است دور از دست اما من 4 سال است که عاشق شدم و 4 سال است که این رویای دور از دستم به دستم رسید یا حق
۱۵ دی ۸۸ ، ۰۵:۲۶ شاهزاده احسان میرزا
سلام ...آمدیم تا نفس همایونیمان به بلاگتان بخورد مدهوش شوید به سبب این ملاقات
هر وقت که خیلی ازین دنیا خسته میشم میام اینجا همه ی نوشته هات رو از اول می خونم .... خیلی دوست دارم خیلی ... با همه ی بداخلاقیهام
پاسخ:
تو خالق من بعد از خدایی در خلوت من تنها صدایی
۱۵ دی ۸۸ ، ۰۷:۰۳ امیر اسماعیل یاسینی
سلام بلاگتون ضمن اینکه زیباست زیادی عشقولانه است.لطفا خودتون معرفی کنید
۱۶ دی ۸۸ ، ۰۹:۱۱ آریا فرمانروای تنهایی
سلام محمد جانخوبی داداشبازم گل کاشتیا
۱۹ دی ۸۸ ، ۰۵:۱۳ مامان وحیده
سلام.یه سر به وبلاگ پسرم زده بودی اومدم تشکر کنم دیدم چقدر سرشاری از عشق.از دیشب که وبلاگت رو دیدم تو فکرتون بودم.اول این اینکه کنجکاو شدم بدونم این عشق به وصال رسیده یا نه؟نظر من اینه که نرسیده.چون لبریزی  از حرفهای عاشقانه!.بیاد روزهای عاشقی خودم افتادم .فکر کردم اگر چند سال پیش هم وبلاگ نویسی مد بود آیا اینقدر شهامت داشتم که عشقم را فریاد بزنم.رسیدن به معشوق یه آرزوست اما چقدر تلخه وقتی میبینی روزهای زیادی گذشته وتو فراموش کردی اونی که کنارته و گاهی حوصله دیدنش رو نداری همونیه که روزی وقتی میدیدیش ضربان قلبت به بینهایت میل میکرد. اونیه که آرزو میکردی از کنارت رد بشه و تو بدونی که حواسش به تو ه. وای چه روزی بود اون روزی که نگاهش به تو گره میخورد و........امیدوارم همیشه عاشق بمانی.خواندن وبلاگت من رو به یاد گذشته انداخت .متشکرم.هر از گاهی بهت سر میزنم که یادم بمونه چقدر عاشق بودم....متنفرم از روزهای سختی که مرا باز میدارد از عاشقی......

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی