پنج شنبه 24 آذر 1384 ساعت 17:30 عاشق شدم تا همیشه

پنجشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۸۸، ۱۲:۱۳ ب.ظ

دلتنگی های عصر پنج شنبه

دلم برایت تنگ شده
دلم برای خندیدنت تنگ شده
دلم تنگ شده برای قدم زدن در کوچه پس کوچه های تهران
دلم برای دوستت دارم هایت تنگ شده
دلم برای شبهای سرد زمستان کوی دانشگاه پشت باجه های فلزی و یخ زده تلفن تنگ شده
بهترینم تمامی این سختی ها به زودی تمام خواهد شد
به حرفی که میزنم ایمان دارم
می دانم بهترینم
میدانم دوباره شبهای پر ستاره حرف هایمان باز خواهد گشت ، دوباره محمد تو باز خواهد گشت ، دوباره ...
دوباره بهار این خزان سرد و سیاه فرا می رسد و من و تو کنار هم به تمام این روزها خواهیم خندید ایمان دارم
می توانیم دوباره قدرت ساختن داریم
دوباره این مشکلات را له خواهیم کرد و به تو ثابت خواهم کرد که هیچ را توان ایستادن در برابر عشق مان نیست.
دلم برای خندیدنت تنگ شده گل همیشه بهار من
دلم برای ناز نگاهت برای تبسم لبانت برای گرمای کلامت تنگ شده
این روزگار غصه ها تمام می شود و خستگی هایمان به پایان می رسد
دور نیست
پایان این غصه درد ناک را خودم با اشکانم با خونم خواهم نوشت و هرچه زودتر تمامش خواهم کرد
ای عشق اولین و آخرینم ، ای بالاترین
غمگین نباش که خدا با ماست
کاش همین الان صداییت را میشنیدم
در این سرمای کلافه کننده زمستان هیچ چیز به اندازه نگاهت نمی چسبد
این خانه پر از سکوت است
بی تو ، وای نمیدانم چه کنم
وای که خستگی امانم را بریده
دلم به اندازه دریایی پر از تمنای شنیدن است
دو روز دیگر 24 است و عشقمان یک ماه بزرگتر می شود
چیزی ندارم پیشکش کنم جز یک جان ناقابل و یک روح سرشار از محبت تو ، هر چند سالهاست این دو بنده تبسم جادویی تو شده اند
سالهاست که عاشقت هستم و سالیان سال عاشق خواهم ماند.

قلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلب
عاشقی را به خدا معنی رندانه تویی
از برای دل من دلبر دردانه تویی
هر چه گویم ز کمال تو به آخر نرسد
چه بگویم که مرا مستی و مستانه تویی
قلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلب



نوشته شده توسط محمد ...
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
پنج شنبه 24 آذر 1384 ساعت 17:30 عاشق شدم تا همیشه
بایگانی

دلتنگی های عصر پنج شنبه

پنجشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۸۸، ۱۲:۱۳ ب.ظ

دلم برایت تنگ شده
دلم برای خندیدنت تنگ شده
دلم تنگ شده برای قدم زدن در کوچه پس کوچه های تهران
دلم برای دوستت دارم هایت تنگ شده
دلم برای شبهای سرد زمستان کوی دانشگاه پشت باجه های فلزی و یخ زده تلفن تنگ شده
بهترینم تمامی این سختی ها به زودی تمام خواهد شد
به حرفی که میزنم ایمان دارم
می دانم بهترینم
میدانم دوباره شبهای پر ستاره حرف هایمان باز خواهد گشت ، دوباره محمد تو باز خواهد گشت ، دوباره ...
دوباره بهار این خزان سرد و سیاه فرا می رسد و من و تو کنار هم به تمام این روزها خواهیم خندید ایمان دارم
می توانیم دوباره قدرت ساختن داریم
دوباره این مشکلات را له خواهیم کرد و به تو ثابت خواهم کرد که هیچ را توان ایستادن در برابر عشق مان نیست.
دلم برای خندیدنت تنگ شده گل همیشه بهار من
دلم برای ناز نگاهت برای تبسم لبانت برای گرمای کلامت تنگ شده
این روزگار غصه ها تمام می شود و خستگی هایمان به پایان می رسد
دور نیست
پایان این غصه درد ناک را خودم با اشکانم با خونم خواهم نوشت و هرچه زودتر تمامش خواهم کرد
ای عشق اولین و آخرینم ، ای بالاترین
غمگین نباش که خدا با ماست
کاش همین الان صداییت را میشنیدم
در این سرمای کلافه کننده زمستان هیچ چیز به اندازه نگاهت نمی چسبد
این خانه پر از سکوت است
بی تو ، وای نمیدانم چه کنم
وای که خستگی امانم را بریده
دلم به اندازه دریایی پر از تمنای شنیدن است
دو روز دیگر 24 است و عشقمان یک ماه بزرگتر می شود
چیزی ندارم پیشکش کنم جز یک جان ناقابل و یک روح سرشار از محبت تو ، هر چند سالهاست این دو بنده تبسم جادویی تو شده اند
سالهاست که عاشقت هستم و سالیان سال عاشق خواهم ماند.

قلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلب
عاشقی را به خدا معنی رندانه تویی
از برای دل من دلبر دردانه تویی
هر چه گویم ز کمال تو به آخر نرسد
چه بگویم که مرا مستی و مستانه تویی
قلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلب

نظرات  (۹)

ولنتاینت مبارک دوستم
سلاممن نمی گم عاشق نباش !ولی می خوام بدونی عاشق هایی هم هستند که غصه نمی خورند !!! حالا چی کار می کنن زیاد مهم نیست !چون قرار نیست تو همون کار اونها رو انجام بدی !قراره عشق بدون غم و غصه رو تجربه کنی ...و شاید به خیلی های دیگه این عشق بی غم رو هدیه کنی !!!
چقدر دیر آپدیت کردین...دیگه داشتم نا امید می شدم....ایشالا که سالهای سال کنار همدیگه ، عاشق بمونین
منتظرت هستم ...
۲۹ بهمن ۸۸ ، ۲۳:۰۳ آریا فرمانروای تنهایی
سلام محمد خان . چطوری داداش؟ خوبی؟ چه خبرا؟ چی کار میکنی؟ مشغله کاری کم شده انشالله؟ دلم تنگ شده بود واست , گفتم یه سری بزنم ببینم چطوری . آپ هم کردم خوشحال میشم سر بزین . همیشه موفق و البته عاشق باشید .
دیگه برام نمی نویسی؟آهای عزیزترینم کجایی آقا؟؟؟؟؟
کجایی دوست من؟چرا آپ جدید نمیذاری؟
۰۵ اسفند ۸۸ ، ۰۸:۳۰ آریا فرمانروای تنهایی
سلام اقا محمد . خوبی داداش ؟ نمی‌گم بی‌وفا شدی چون فکر می‌کنم سرت شلوغه که به من سر نمیزنی . یه پست از زندگی خودم گذاشتم . اهالی دهکده منتظرتن .  
۰۶ اسفند ۸۸ ، ۲۱:۳۷ همیشه تنهای زمین
- با خواهشهای نفس خود بستیزید، دلهایتان را حکمت فرا می گیرد.پیامبراعظم(ص

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی