24

من و حس لطیف دست هایت
دو گلبرگ ظریف دست هایت
جسارت کرده ام گاهی سرودم
دو بیتی با ردیف دست هایت

شد 60 تا 24 !!!

دوست دارم مثل همیشه تا همیشه

Unknown

مهدیه جان رسیدی خونه؟

دوستت دارم

دوست دارم بر شبم مهمان شوی

بر کویر تشنه چون  باران  شوی

دوست دارم تا شب و روزم شوی

نغمه ی این ساز پر سوزم شوی

دوست دارم خانه ای سازم ز نور

نام  تو بر سردرش  زیبا   ز دور

دوست دارم چهره ات خندان کنم

گریه های خویش را پنهان کنم

دوست دارم بال پروازم شوی

لحظه ی پایان و آغازم شوی

دوست دارم ناله ی دل سر دهم

یا به روی شانه هایت سر نهم

دوست دارم لحظه را ویران کنم

غم ، میان  سینه ام  زندان کنم

دوست دارم تا ابد یادت کنم

با صدایی خسته فریادت کنم

دوست دارم با تو باشم هر زمان

گر تو باشی،من نبارم بی امان

 

مهدیه از ته دلم دوست دارم

از ته ته ته دلم

دختر بهار

انگار مخندد تمام اسمان دلم وقتی تو می خندی

سکوت نکن تا نفس بکشم

نگاه کن تا زنده بمانم و مرا محکم در آغوش بگیر ای دختر بهار بانوی اردیبهشت

دوستت دارم

Unknown

عشق جاودانه من

روشنی خانه من

لحظه های ناب چشمت

گرمی ترانه من

دوست دارم عزیزم

ترانه من

دلم فدای نگاهت که تاب ندیدنش را ندارم

زیبای من

به تو که فکر میکنم از تمام غصه ها فاصله می گیرم

ممنون از بودنت ترانه زندگی من

ممنون از جاری بودنت در رگهایم

ممنو از حضورت در افکارم

ممنون از عشقت ، عشق جاودانه من