پنج شنبه 24 آذر 1384 ساعت 17:30 عاشق شدم تا همیشه

يكشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۸۹، ۰۶:۱۲ ب.ظ

مرا ببخش

ای یار مرا ببخش ، منی که همان مجرم چشمهای خیست
می باشم مرا ببخش....

مرا ببخش ای یار مهربان و بخشنده ام....

میدانم که دیگر طاقت اینهمه عذاب و شکنجه های عشق
مرا نداری ، میدانم

 میدانم از من خسته و دلشکسته ای
 به من فرصتی دوباره بده و
مرا ببخش.....

اگرچه بارها مرا بخشیده ای و بارها مرا شرمنده
خودت کرده ای برای آخرین بار نیز به

من فرصت بده و مرا ببخش......

عزیزم شرمنده ام ، شرمنده آن قلب مهربانت ، آن
احساس پاکت ، آن عشق بی گناهت می باشم.... به خدا شرمنده ام.......

میدانم که لیاقت آن قلب مهربان و عاشق و پاک تو را
ندارم ، میدانم که قلب شکسته من نیز بی ارزش تر از آن است که نزد تو بماند....

میدانم از من سرد و خسته شده ای ... مرا ببخش و
مثل گذشته مرا دوست داشته
باش عزیزم.........

مثل گذشته با درد دلهای عاشقانه ات مرا آرام
کن..... عزیزم به خدا شرمنده آن قلب
 مهربانت میباشم... مرا ببخش.......

میدانم که دیگر هر چه برایت از عشق مینویسم مثل
گذشته  برایت معنایی ندارد ، و همه و همه در خیالت تنها یک رویا و افسانه و یک
دروغ می باشد....

میدانم که از اشکهایم بیذاری......ای یار مرا ببخش....

گناه خود را میپذیرم ....... و با شرمندگی برای
چندمین بار میگویم که مرا ببخش...

قلب شکسته ات را دوباره به من بازگردان تا با
احساس پر از عشق نزد خود بگیرم

در مقابل آن سجده  میکنم و با فریاد به آن میگویم
که مرا ببخش.........

 دلم میخواهد باز به همان دوران شیرین عاشقی مان باز گردی و گذشته
تلخ و اشتباه مرا فراموش کنی و مرا از ته دل ببخشی.....

میدانم که قلبت مهربان است و میدانم احساسات قلبت مثل چشمه پاک و زلال است

پس به آن قلب مهربان و احساس پاکت قسم میدهم که مرا ببخشی
                               
....... مرا ببخش..... مرا ببخش.... مرا ببخش........



نوشته شده توسط محمد ...
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
پنج شنبه 24 آذر 1384 ساعت 17:30 عاشق شدم تا همیشه
بایگانی

مرا ببخش

يكشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۸۹، ۰۶:۱۲ ب.ظ

ای یار مرا ببخش ، منی که همان مجرم چشمهای خیست
می باشم مرا ببخش....

مرا ببخش ای یار مهربان و بخشنده ام....

میدانم که دیگر طاقت اینهمه عذاب و شکنجه های عشق
مرا نداری ، میدانم

 میدانم از من خسته و دلشکسته ای
 به من فرصتی دوباره بده و
مرا ببخش.....

اگرچه بارها مرا بخشیده ای و بارها مرا شرمنده
خودت کرده ای برای آخرین بار نیز به

من فرصت بده و مرا ببخش......

عزیزم شرمنده ام ، شرمنده آن قلب مهربانت ، آن
احساس پاکت ، آن عشق بی گناهت می باشم.... به خدا شرمنده ام.......

میدانم که لیاقت آن قلب مهربان و عاشق و پاک تو را
ندارم ، میدانم که قلب شکسته من نیز بی ارزش تر از آن است که نزد تو بماند....

میدانم از من سرد و خسته شده ای ... مرا ببخش و
مثل گذشته مرا دوست داشته
باش عزیزم.........

مثل گذشته با درد دلهای عاشقانه ات مرا آرام
کن..... عزیزم به خدا شرمنده آن قلب
 مهربانت میباشم... مرا ببخش.......

میدانم که دیگر هر چه برایت از عشق مینویسم مثل
گذشته  برایت معنایی ندارد ، و همه و همه در خیالت تنها یک رویا و افسانه و یک
دروغ می باشد....

میدانم که از اشکهایم بیذاری......ای یار مرا ببخش....

گناه خود را میپذیرم ....... و با شرمندگی برای
چندمین بار میگویم که مرا ببخش...

قلب شکسته ات را دوباره به من بازگردان تا با
احساس پر از عشق نزد خود بگیرم

در مقابل آن سجده  میکنم و با فریاد به آن میگویم
که مرا ببخش.........

 دلم میخواهد باز به همان دوران شیرین عاشقی مان باز گردی و گذشته
تلخ و اشتباه مرا فراموش کنی و مرا از ته دل ببخشی.....

میدانم که قلبت مهربان است و میدانم احساسات قلبت مثل چشمه پاک و زلال است

پس به آن قلب مهربان و احساس پاکت قسم میدهم که مرا ببخشی
                               
....... مرا ببخش..... مرا ببخش.... مرا ببخش........

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی