پنج شنبه 24 آذر 1384 ساعت 17:30 عاشق شدم تا همیشه
بایگانی

۲۹۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمد و مهدیه» ثبت شده است

و تنها یک روز مانده به آن لحظه رویایی که صادقانه و بی آلایش دل به دریای بیکران چشمانت سپردم و آرام آرام رفتم تا آخر عاشق شدن و تا  انتهای پرواز . فردا را دوست دارم چون تورا دوست دارم قلب

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۸۸ ، ۰۷:۳۳
محمد ...

حق با توست بهترینم

تو با تمام نداریهایم ساختی

می دانم روزهای سخت و درد ناکی را طی می کنی میدانم با محمدت تا آنجا که می شد و می توانستی مدارا کردی و حالا لبریز از غصه های زندگی خسته خسته ای. می دانم من آنگونه که باید و شاید به قولهایم به وعده هایم و به وظایفم عمل نکردم. اما بهترینم من تلاشم را کردم و باز هم تلاش می کنم باز هم تا اخرین توانم می دوم و تا آخرین لحظه به این مبارزه با زندگی ادامه می دهم. چون دوستت دارم چون با ارزش ترین چیزی هستی که دارم چون مهربان ترینی چون عاشقت هستم و به این عشق آسمانی می بالم. ممنون که تا به حال کنارم ماندی و با ضعفهایم ساختی.

خدایا کمکم کن پاسخ محبتهای مهدیه را بدهم

سکوت شیشه ایم رو
صدای تو میشکنه
تو آسمون عشقم
شعر تو پر میزنه
با تو دل سیاهم
به رنگ آسمونه
تو بغض من میشکنن
شعرای عاشقونه
هزار و یکشب من
پر از صدای تو بود
گریه هر شب من
فقط برای تو بود
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۸۸ ، ۰۵:۰۷
محمد ...

چند روز بیشتر نمانده تا چهارمین سال حضورم کنارت را جشن بگیرم

میبینی چه زود گذشت

میبینی چگونه این من و تو ماشد!

خدا یا شکرت که این زیباترین گل هستی را به من بخشیدی

با تو بودن انتهای خوشبختی است و دور از تو بودن اوج درماندگی

هر روز با این امید از به راه می افتم که ببینمت و صدایت را بشنوم

تو بهترینی و من تا ابد دوستت دارم

زیباترین شعرم فدای خنده هایت

هر لحظه جان من فدای خاک پایت


لبخند تو درمان این قلب مریض است

امید من بعد از خدا ، سوی نگاهت

برای تو

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۸۸ ، ۰۷:۳۲
محمد ...

آرامش تو مرا به اوج می برد و من بیخبر از همه جا تنها خوابم  می برد ! احساس با تو بودن و کنارت بودن ! احساس شنیدن صدایی گرم و آسمانیت ، وا قعا زیباست. وقتی با توام انگار که جز تو دنیایی نیست ، انگار همه جا سفید است مثل روح پاکت . انگار خدا می خندد وقتی می خندی . انگار همه چیز بهتر می شود. نازنینم هیچ چیز ، هیچ چیز نمی تواند ذره ای از مهرت بکاهد چون روحت پاک و بی انتهاست ، چون عاشقانه عاشقانه دوستت دارم ،چون تا ابد کنارت خواهم ماند و با تو نغمه زیبای زندگی را خواهم سرود . من قول دادم که با تو و تنها با تو قدم در راه بی برگشت زمان بگزارم و تنها کنار تو باشم و همسفر تمام لحظه هایت . ممنون که با من همسفر شدی عشق آسمانی من !

من و تو

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۸۸ ، ۰۸:۳۹
محمد ...

نمیدونم چطوری گوشی رو از جیبم در آوردم !

اما همون که میخواستم پشت خط بود

خدایا شکرت

دیشب چه شب خاطره انگیزی بود

وصفش برام سخته

خیلی عالی بود

مهدیه جانم مرسی که بهم زنگ زدی

مرسی که دوباره کاری کردی که صداتو بشنوم

دوست دارم گل همیشه بهارم

 تاnدوست دارم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۸۸ ، ۰۹:۲۱
محمد ...

سلام عزیزم

میدونم چیکار کردم

میدونم قلبتو شکستم و واسه همینه که نمیخوای باهام حرف بزنی

امیدوارم این نوشته هامو بخونی

الان آذره مهدیه جونم

نمیدونم چه مرگمه

میخوام همون محمدی باشمکه وقتی میرفتم شمال و برمیگشتم و تویه راه بودم هی همش پرپر بنی که کی میرسم

اینقدر حس خوبی بود

میدونم تقصیر منه میدونم من باعث شدم که تو بی اعتماد بشی

یادته من چقدر خوب بودم ! یادته یه مرد واقعی کنارت بود

درسته بعضی وقتا بچه بازی در میآوردم و ناراحتت می کردم

اما همه کست بودم

همه حرفاتو به من می زدی

خاک بر سرم کنن میدونم همش تقصیر منه و گفتن این حرفا چیزی رو درست نمیکنه

خودم باعث شدم دیگه همه کست نباشم

الان ١٠ ساعت و ۴٠ دقیقه است که باهات حرف نزدم

تورو خدا دوباره منو ببخش عزیزم

فکر نکن که من از این اوضاع خوشحالم و از قصد دارم اینکارا رو میکنم

هر وقت که چند بار بهت زنگ میزنم یا چند تا اس ام اس بهت میدم حالم از خودم بهم میخوره

مهدیه دلم برات تنگ شده عزیزم

مهدیه من میخوام همون همه کست بشم

همون محمد مهربون خوش اخلاق خوبت که همه جا بهش افتخار میکردی نه این محمدی که باعث ناراحتیته

مهدیه بهم زنگ بزن

نازنیم منتظر شنیدن صدات هستم

مهدیه جانم تو گل همیشه بهاره منی ومن تا همیشه مال توام عاشقتم و به عشق تو افتخار می کنم

مهدیه جانم منو ببخش

دوست دارم

منتظرتم

منتظرتم

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۸۸ ، ۱۰:۵۷
محمد ...

آفتاب هم نمی‏اید تا شاید دوری تو را مرهمی شود نازنین

هوا سرد است و من چشم به راه آمدنت دستانم را "ها" می کنم.

تازه دیشب رفتی! وای چگونه  تا جمعه تاب بیاورم گلکم!

دلم برای شنیدن صدایت تنگ شده دلم می خواهد دوباره کنارت بنشینم و با تو ساعت ها سخن بگویم

زودتر برگرد

دوستت دارم

کمی تا قسمتی ابریست چشمان توانگاری                سوارانی که در راهند میگویند میباری

 مبادا بعد از آن دیدارهای خیس رویایی                  مرا در حسرت چشمان ناز خویش بگذاری ؟

هوا سرد است و نعش صبح در این جاده میرقصد        عطش دارم بگو کی بر دلم یک ریز میباری

دلم برات تنگ شده جوونم

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۸۸ ، ۱۱:۲۰
محمد ...

نمیدونم چه سریه تویه این هوای نیمه ابری ، حال ادم رو تغییر می ده ، آدم یه حس خاصی بهش دست می ده ، اگه بخوام خیلی خیلی ساده بگم دلم واست تنگ شده ! آرامش تمام زندگیمو میدون توام ، دلم می خواد داد بزنم دوست دارم .

امروز روزه عیده ، عیده قربانه و من تمام زندگیمو قربانی یه لبخندت می کنم و ارزوم اینه که همیشه همیشه خندون باشی و من همیشه اونقدر خوب باشم که لحظه هات به شیرینی عسل بشه . می دونی از خدا ممنونم که تو رو بهم داده . مهدیه جانم همه تلاشمو می کنم که بهترین باشم واست . کنار تو بودنو با هیچ چیز دیگه ای عوض نمی کنم و تا ابد عاشقت می مونم.

یک شاخه گل سپید تقدیم تو باد                                 رقصیدن برگ بید تقدیم تو باد

تنها دل تنگی است سرمایه من                                    آن هم شب عید تقدیم تو باد

دوست دارم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۸۸ ، ۱۲:۰۳
محمد ...

امروز اولین روز نیست که می‏نویسم ، اولین بار نیست که دست به قلم می شوم! اما ، نمی دانم چه حسی است در وجودم،احساس نوعی غم زیبا سرار وجودم را گرفته . تو ، تو که به پایم سوختی و ساختی . تو که در تمام مراحل زندگی استوار کنارم بودی و پشتیبانم بودی ، با توام با تو مهدیه ! نمی توانم حسی که در وجودم شکل گرفته را شرح دهم . نمی دانم با کدام جمله ، با کدام کلمه ، با کدام واژه ، حسم را به تو بگویم . شاید همه فکر کنند من تو را به خاطر کارهایت ، به خاطر زحماتت ، به خاطر الطافت دوستت دارم ، نه اینکه نباشد ! چرا هست اما دلیل اصلی آن چیز دیگریست ، باور ش سخت است اما از همان روزهای اول ، نگاه اول ، صحبت اول ، یک ساعت های اول ، لبخند های اول دوستت داشتم. تو را به خاطر مهدیه بودنت دوست دارم تو را به خاطر مهربانیت ، به خاطر وجود اسمانیت به خاطر قلب پاکت دوست دارم . دوستت دارم چون دوستت دارم و این تا همیشه خواهد ماند و می دانم به عشق ما خیلی ها رشک می ورزند. می دانم این چند وقت خیلی خیلی خیلی خیلی ناراحتت کردم اما دوستت دارم و این آغازی است برای ساختن ان دوران طلایی ، همان دورانی که بودنم همه چیز بود و نبودنم ... آن زمانی که به هوای آمدنم پر می کشیدی و من آنقدر خوب و مهربان بودم که محمدت بودم و باعث افتخارت ، برمیگردیم ، مطمئن باش به همان روزهای شیرین برمیگردیم به همان روزهای مثال زدنی و طلایی . به همان روزهایی قبل از تو شدنت ومن شدنم ! و حتی قبل از آن . روزهایی زیبایی را در زندگیم رقم زدی و من خیلی خیلی خیلی خوشبختم که تو را دارم و تو واقعا هدیه ای از آسمانی ، روحت لطیف است و افکارت مهربان تا ابد دو ستت دارم بانوی اردیبهشت.

بانوی اردیبهشت

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۸۸ ، ۱۲:۰۴
محمد ...